بیرینگهای غلتشی طول عمر محدود و مشخصی داشته و معمولاً پس از اتمام طول عمرشان باید تعویض شوند.
اما در حین کار میتوان آنها را پایش نموده و با بررسی وضعیت ارتعاشی آنها نسبت به ادامه کار یا تعویض آن تصمیمگیری کرد.
تشخيص به موقع عيب بیرینگ در دستگاههاي دوار میتواند از توقـف ناگهاني و بدون برنامهریزی دسـتگاهها جلوگیری کرده و برنامهریزی و داشتن زمان کافی جهت سفارش بیرینگ جایگزین را امکانپذیر مینماید.
همچنین با كمك اقداماتي مانند روانكاري در دورههای زماني كوتـاهتر و عوامل بهرهبرداری مانند كاهش بار دستگاه و اقداماتي از اين قبيل، دستگاه را براي مدت بيشتري در اختيار داشت و با برنامه از پيش تعين شدهای نسبت به رفع عيب مذكور اقدام نمود.
عیوب بیرینگها معمولاً ناشی از جدا شدن موضعی مواد، ترکهای ناشی از خستگی روی سطوح تماسی و خرد شدن یا ترک برداشتن اجزا غلتشی یعنی ساچمهها و رولرها است که در اثر روغنکاری ناقص و یا اعمال نیروهای اضافی روی آنها میتواند اتفاق بیفتد.
این مسئله باعث تغییر ساختمان هندسی بیرینگ شده و زمانی که سطوح آسیبدیده با هم درگیر میشوند
ارتعاشات و ضربههای لحظهای (Shock Pulse) در فرکانسهای بالا را تولید مینماید.
تکنیک تشخیص عیوب بیرینگ با دیگر عیوب ارتعاشی تفاوت دارد زیرا خرابی بیرینگ پالسهای بسیار کم انرژی در فرکانسهای بالا تولید میکند که عملاً این پالسها در ارتعاشات ناشی از عیوب دیگر که عمدتاً مضاربی از دور ماشین هستند گم میشوند.
شرکتهای تجاری فعال در زمینه آنالیز ارتعاشات با واحدی مخصوص به خود وضعیت سلامت بیرینگ را ارزیابی و گزارش میکند.
بهعنوانمثال کارخانجات SPM سوئد در 50 سال پیش تکنولوژی شاک پالس را (Shock Pulse) بهمنظور تشخیص زودهنگام خرابیهای بیرینگ ابداع کردند.
شرکت IRD آمریکا از پارمتر اسپایک انرژی (Energy Spike)، شرکت B&K دانمارک از کِرِست فاکتور (Cerest Factor)، شرکت VMI سوئد از BCU و شركت Schenck از روشي با نام برکن (Bearcon) استفاده میکند.